Web Analytics Made Easy - Statcounter

مراسم رونمایی و بررسی کتاب «شنبه آرام»، زندگی‌نامه شهید دکتر محسن فخری‌زاده از زبان همسر شهید، به قلم حجت‌الاسلام محمدمهدی بهداروند و فاطمه اکبری اصل، نویسندگان کتاب، کاری از انتشارات حماسه یاران برگزار شد. - اخبار فرهنگی -

به‌‌گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، مراسم رونمایی و بررسی کتاب "شنبه آرام" روایتی از زندگی نامه شهید محسن فخری‌زاده امروز در نمایشگاه کتاب برگزار شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

حجت‌الاسلام محمدمهدی بهداروند، نویسنده کتاب «شنبه آرام»، درباره انگیزه‌اش برای نگارش این اثر در این نشست بیان کرد: شعار امسال نمایشگاه «آینده خواندنی است» است. من از این شعار وام می‌گیرم و می‌گویم هر جامعه‌ای گذشته نداشته باشد، آینده‌ای هم ندارد. گذشته انقلاب اسلامی سرشار از فداکاری و خلاقیت و مقاومت بوده و برای اینکه این رشادت‌ها و گذشته خوب را به فردا انتقال دهیم، باید آنها را مکتوب کنیم. اگر ما ننویسیم دیگران می‌نویسند همانطور که این اتفاق هم افتاده. مثلا برای حادثه عاشورا چقدر حریفات و دروغ ایجاد شده، چون آن زمان نویسنده‌ای خوبی نبوده.

بهداروند در ادامه گفت: در هشت سال جنگ نیز همین مسئله را داشتیم. دکتر فخری‌زاده دوست من بود و یکی از افراد شاخص انقلاب. ایشان در دورانی که در سازمان سپند که سازمانی به کلی سری در دل وزارت دفاع بود فعالیت می‌کرد، به بهانه‌های مختلف با هم مرتبط بودیم. آخرین کاری که با ایشان داشتم، توصیف یک شهید لیزری بود که تا امروز هم گمنام است. فخری‌زاده می‌خواست درباره این شهید کاری انجام دهد. طی همین ماجرا از دلتنگی‌هاییش به دلیل اینکه در این دنیا مانده برای من می‌گفت تا اینکه به شهادتش منجر شد. روزی آقای حسین کاجی پیشنهاد کردند خوب است زندگی‌نامه دکتر فخری‌زاده منتشر شود.

وی همچنین تاکید کرد: زمانی همسر ایشان به قم آمدند و به همراه آقای کاجی رفتیم و ایشان کمی از روز حادثه گفتند. همین منجر به پیگیری شد و با دیگر اعضای خانواده شهید صحبت کردیم و گفتگوها یک سالی طول کشید.

حجت‌الاسلام بهداروند با بیان اینکه خیلی‌ها می‌خواستند او را یک شهید معمولی جا بزنند نه یک شهید هسته‎ای، درباره چالش‌های مسیر نوشتن کتاب «شنبه آرام» گفت: شهید فخری‌زاده یک شخصیت عادی نبود و یک بعد خانوادگی و اجتماعی آشکار داشت و یک بعد محرمانه. ما برای اینکه بعد محرمانه ایشان را به تصویر بکشیم، با محدودیت‌های بسیار جدی روبه‌رو بودیم و طی ویرایش نسخه‌های این کتاب بخشی از مطالب به همین دلیل حذف می‌شد. چالش دیگر دوستانی بودند که حرف‌هایی می‌خواستند بزنند که جنبه عمومی نداشت و قابل استفاده نبود. ما به آنها می‌گفتیم شما اینها را بگویید تا در صندوقچه تاریخ بماند و سال‌های دیگر می‌شود از اینها استفاده کرد.

وی تصریح کرد: چالش دیگر این بود که شهید فخری‌زاده از روز شهادتش تا به امروز مورد سهم‌خواهی جریانات سیاسی بود و این یکی از مشکلات ما بود. در کنار همه این چالش‌ها خود شهید کمکمان کرد و این کار بعد از دو سال منتشر شد.

رزمنده‌ای که 40 سال پوتین‌هایش را در نیاورد/ زندگی‌نامه سردار قاسم سلیمانی به نمایشگاه رسید

نویسنده کتاب زندگینامه شهید محسن فخری‌زاده درباره دلیلش برای انتخاب روایت همسرانه عنوان کرد: مثال معروفی داریم که می‌گویند پشت سر هر مرد موفقی یک همسر خوب حضور دارد. طی صحبت‌هایی که با خود شهید داشتیم و بعد از شهادت با خانواده شهید، همه می‌گفتند اگر خانم صدیقه قاسمی کنار شهید نبود، شاید اشان به خیلی از توفیقات دست نمی یافت. هیچکس بهتر از همسر ایشان نمی‌توانست ابعاد پیدا و پنهان شهید را برای ما روشن کند. همچنین شخصیتی بود که در صحنه شهادت حضور داشت که نقطه اوج کتاب است.

در ادامه فاطمه اکبری اصل، نویسنده دیگر اثر، درباره روند اضافه شدنش به پروژه گفت: همیشه برای من قصه دلدادگی و صبر همسران شهدا شیرین بود و مدتی هم بود که در کنگره شهدای قم مشغول نگارش کتابی بودم. در روند نگارش همین کتاب با حاج‌آقا بهداروند آشنا شدم. ایشان بعد از اینکه اتودهایی از من درباره این شهید دیدند، پیشنهاد دادند وارد این پروژه بشوم و من این را توفیق خداوند و عنایت شهید می‌دانم. طی جلساتی، مصاحبه‌هایی که با خانواده کرده بودند را با هم جمع‌خوانی و فصل‌بندی کردیم. این روند ادامه یافت؛ ولی جسته گریخته بود. در لحظه‌های آخر که کتاب قرار بود چاپ شود، برای بازبینی به من سپرده شد.

گفتنی است نام این اثر اشاره به سخن نتانیاهو دارد که بعد از شهادت دکتر فخری‌زاده گفت شنبه آرامی را برای یهودی‌ها آرزو می‌کنم.

انتهای پیام/

منبع: تسنیم

کلیدواژه: مصلی تهران کتاب کتاب و ادبیات نمایشگاه کتاب شهید فخری زاده شهید محسن فخری زاده محسن فخری زاده زندگی نامه شنبه آرام

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۷۶۱۷۴۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

موفقیت به لطف حجاب و ۳ فرزند

قصه امروز از آن قصه‌هایی است که پای دل در میان است و فرمول همیشگی، سر سوزن ذوق و خرده‌‍‌هوش و یک عالمه ایمان. قصه‌ای که در هیاهوی «نمی‌شود و نشد و نکن» درست دیوار به دیوار هجمه فرهنگ منحط غرب و شلوغی‌های امروز و فردا و پسین فردا؛ درخشیده و باب همدلی و همراهی شده و گوش به گوش تا آن سر فلک رسیده.

قصه درخشان لیلا بانو، قصه مادرانگی توام با شکوه است و موفقیت؛ قصه خدمت‌رسانی همزمان با تحصیل و تخصص و فرزندآوری، او مرزهای نشد و نمی‌شود و کاش و ای کاش را درنوردیده و جایگاهی والا در اجتماع ترسیم کرده است.

جایگاهی که با الگوبرداری از ریحانه‌النبی به منصه ظهور رسیده و چندین و چند بُعد را در مقام عمل به مرحله اجرا درآورده است. لیلا بانو تا دلت بخواهد رخ در رخ موفقیت و پیشرفت گام برداشته و پزشک متخصص شده و سه فرزند صالح به ایرانِ جان هدیه کرده است. او باز هم دست از تلاش برنداشته و تصورات موهم آن‌ور آبی‌ها را برملا ساخته، او اشتغالزایی و خدمت به محرومان را در کارنامه دارد و به گمانم روز به روز نعمتش افزون می‌شود آخر نگاهش به سیره‌ای اصیل و الگویی تمام عیار چون خانم فاطمه زهرا(س) گره خورده است.

  ازدواج نخبگانی

لیلا رمضانی، متخصص رادیولوژی، دهان فک و صورت سیر تا پیاز قصه امروزش را نقل می‌کند و می‌گوید: «اهل لرستان هستم و بزرگ شده تهران؛ بیشتر از شهر اهل درس و کتاب و مطالعه هم هستم، از همین بابت در سال ۸۱ با کسب رتبه ۵۲ در دانشگاه آزاد تهران در رشته دندانپزشکی عمومی مشغول به تحصیل شدم.

شب و روز توام با درس و کسب علم را در سال ۸۷ به اتمام رساندم و ظرف یک سال با همسری نخبه و هم رشته خودم ازدواج کردم؛ همسری با رتبه ۱۷ کنکور رشته دندانپزشکی.

پایان تحصیلم مصادف شد با آغاز کار اما با قید خدمت در مناطق کم‌برخوردار، هدفی که سبب شد، از سال ۸۸ تا ۹۴ در شهرستان فامنین همدان مشغول به خدمت دندانپزشکی عمومی شوم.

البته نه تنها شهرستان، طی این مدت روستاگردی داشتم، از روستاهای شیرین‌سو و گل‌تپه تا روستاهای فامنین را زیر پا گذاشتم و اقدام جهادی کردم.

خدمت به مردم در مناطق کمتربرخوردار، جزو علاقه شخصی یا هدفی متعالی من است، با این کار حس نوعدوستی در من غلیان می‌کند، گاهی درمان و وقت دیگر اصول پیشگیری را به خانواده‌های روستایی می‌آموزم و خدمتی از سر ذوق ارائه می‌دهم.»

یک قصه واقعی از پیشرفت

لیلا بانو سکان ادامه کلام را به دست می‌گیرد تا افزون بر شرح قصه کوچک اما موفقش، پرده از رازی بردارد که یحتمل پاسخ خیلی از بانوان این سرزمین است، او ادامه می‌دهد: «مابین مشغولیت‌های دندانپزشکی، کانون گرم خانواده دو نفره‌مان گرم‌تر شد و خداوند در سال ۹۰ دو فرزند پسر و دختر دوقلو به ما هدیه کرد. خب هماهنگ کردن کار و بچه‌داری و خانه‌داری مشکل بود بالاخص که محل زندگی و کارم از اقوام و خانواده دور بود و باید یک تنه از عهده این برهه از زندگی برمی‌آمدم.

البته همین شد که انتظار داشتم، بر سختی اداره امور فائق آمدم و دل به ادامه تحصیل دادم، در کنار فرزندان دوقلو، در سال ۹۴ تصمیم گرفتم تحصیلاتم را ادامه دهم.

یک دست کتاب و یک دست خانه‌داری و بچه‌داری طی طریق کردم و در آزمون تخصصی رشته رادیولوژی دهان، فک و صورت همدان شرکت و پذیرفته شدم.

دور از غلو و صحبت‌های شعاری، سخت بود اما غیرممکن نه! حتی لذت‌بخش هم بود، طنین تلاش در کنار زندگی خانوادگی و رشد فرزندانم طنین خاصی بود و هر صبح این آهنگ زیبا شنیدنی‌تر هم می‌شد.

پذیرش در دانشگاه برهه جدیدی شد در روزمرگی‌های ما، به این ترتیب که از سال ۹۴ تا سال ۹۷ مشغول تحصیل شدم و در همین سه سال موفق به کسب رتبه برتر و اتمام تحصیل شدم.

علاوه کنم، بیشتر از دانشجوی برتر دوره تخصص، چاپ مقالات مختلف داخلی و خارجی هم داشتم و این یعنی آهنگ زندگی بر وفق مرادم بود.

در این میان تحول دیگری بر زندگی چهار نفره ما حادث شد و آن خوش‌قدمی فرزند سومم در دوره تخصص بود؛ درس و بحث و تحصیل جای خود و فرزندآوری هم جای خود، اصلا منافاتی نداشت.

به گمانم فرزند سومم، نوزاد بود که در آزمون دانشنامه تخصصی شرکت کردم و با رتبه عالی این مرحله را گذراندم و به‌ عنوان هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی همدان در رشته رادیولوژی انتخاب شدم.»

الگویی برای بانوان

خانم دکتر، موفقیت یک زن، نام‌آشناترین واژه در ایران اسلامی را پیوند می‌دهد به باقی قصه‌اش، به اهدای یک الگوی تمام‌عیار به بانوان این دیار و می‌گوید: «پایان تحصیلات در دوره تخصص هم باز مصادف شد با ارائه خدمت، آن هم خدمت‌رسانی در مناطق کم‌برخودار؛ قرعه فال این بار به شهرستان ملایر افتاد به ویژه که ملایر، مرکز تخصصی رادیولوژی دهان، فک و صورت نداشت.

نبود مرکز تخصصی سبب شد، یک مرکز در ملایر راه‌اندازی کنم و از عضویت هیأت علمی خارج شوم؛ اولین مرکز در ملایر برای هشت نفر مستقیم و غیرمستقیم اشتغالزایی به دنبال داشت و چندجانبه خدمت‌رسانی صورت گرفت، خدمتی از صمیم قلب.»

خانم دکتر سه‌فرزندی

سطر به سطر زندگی خانم دکتر، پرطمطراق است و پر از تلاش؛ آنقدری پر تلاش که سه فرزند کوچک، خانه و کاشانه و مرکز رادیولوژی را با نمره بیست اداره کرده، زین پس باز هم کلام را می‌سپاریم به لیلا بانو تا بیشتر از قبل راز باز کند، او اضافه می‌کند: «فرزند هدیه خداست و با آمدنش خیر و برکت در زندگی جریان پیدا می‌کند، حالا اگر صاحب سه یا چهار فرزند شوی که گویی لطف خداوند جانانه نصیب حالت شده؛ من مادری هستم که لطف خداوند جانانه قسمتم شده.

حتی بی‌اغراق، سه فرزند کوچکم را موثر در پیشرفتم می‌دانم نه مانع، مراحل کار و زندگی را در کنار مشکلاتش توامان با عشق و انگیزه کودکانم پشت سر گذاشتم و کوچکترین لحظه‌ای دلم نلرزید یا گلایه نکردم، فرزندانم مسیر موفقیتم را تضمین کردند و چه حسی از این زیباتر.

نعمت خداوند، همیشه راهگشا و چاره است، فرزندان من هم انگیزه‌سازم شدند خصوصا با انتقال حس زیبایی به نام مادر شدن و آرامشی که به شیره جانم نشست.

تولد فرزند برکت با خود دارد و به نظرم برخلاف نظر خیلی‌ها همین برکت خودش موفقیت و پیشرفت در زندگی است نه مانع برای رسیدن. حتی خداوند هم در قرآن می‌فرماید «اِنّ مَعَ العُسْرِ یسْراً» همراه هر سختی آسانی است، به هر حال هر برهه از زندگی با سختی‌هایی مواجه است که نباید به خاطر فرار از سختی و مصائب از نعمت فرزند داشتن محروم شد.

کار و مشغله سر جایش، نشاطی که فرزندان‌ با خود دارند و رنگ و بوی متفاوتی که به زندگی می‌دهند سرجای خودش، ناگفته نگذرم شلوغ کاری و هیاهوی بچه‌ها مثل بمب انرژی است برای من، پیش‌تر گفتم از بچه‌ها انرژی می‌گیرم و یک لبخند آنها روزم را کامل می‌سازد.

صدالبته که همراه و همسر در کسب موفقیت‌ها بی‌تاثیر نیست، آرامش خانه و برقراری کانون گرم خانواده‌ام را مدیون همراه و همسرم هستم؛ تا جایی که دکتر فلاحی طی ۱۲ سال گذشته زندگی مشترکمان در بسیاری از امور پشتیبان من بوده است.»

حجاب، عامل موفقیت یک دکتر

قصه خانم دکتر، قهرمان خانوادگی زیاد دارد، اما او به عنوان یک زن مسلمان آهنگی از زیستن را تجربه کرده که گویی تا حد امکان بی‌نقص است؛ ادامه این قصه را او نقل می‌کند: «و قصه حجابم که از سال‌های دور اولویت اولم بود، خودمانی‌تر بگویم حجابم را دوست دارم آن هم تمام و کمال، در محیط کار و تحصیل و دانشگاه هم توفیری نداشته و ندارد.

حجاب کامل، زیبنده زن مسلمان و ایرانی است، یا بهتر بگویم حجابِ زن معرف شخصیت اوست، منم زن هستم و حجاب را پوششی می‌دانم برای یک زن، خیلی هم به محدویت حجاب و سخت نگیرید و این حرف‌ها اعتقاد ندارم. من نمونه یک زن شاغل و درس خوانده هستم که در هیچ زمانی حجاب برایم محدویت نبوده، انگار می‌کنم که شناسنامه زنان باحجاب معنا پیدا می‌کند و غرورآفرین است، چه چیزی بهتر از حجاب که حافظ یک زن مومنه است، خلاصه که اعتقادم در این زمینه راسخ است و از محجبه بودنم لذت می‌برم.

و اینکه هر زنی حس خوب حجاب را درک کند هرگز از محجبه بودن دست نمی‌کشد، به گمانم لذت پوشش و حجاب در سرشت زنانه نهادینه شده.

در این مقوله اقتدا به الگوها هم کم تاثیرگذار نیست، شخصیت حضرت زهرا(س) در ابعاد مختلف گویای حجاب فاطمی است و این کرور کرور غرور و ارزش است، چیزی بیشتر از حجاب؛ ایمان و اخلاص، فرزندداری، همسرداری و ازدواج و هر بعدی که نظاره‌گر باشید، الگویی تمام‌عیار است.

امیدوارم به تاسی از خانم فاطمه(س) ما هم در این زمینه حرف برای گفتن داشته باشم.»

منبع: فارس

دیگر خبرها

  • رونمایی از کتاب هزار و چهارصد و خیلی زود در شیراز
  • «رخ‌ مادر» امروز از شبکه افق روی آنتن می‌رود/ روایتی شاعرانه از زندگی مادران شهدا
  • «رخ‌ مادر» روی آنتن شبکه افق/ روایتی شاعرانه از زندگی مادران شهدا
  • «رخ‌ مادر» از شبکه افق روی آنتن می‌رود/ روایتی شاعرانه از زندگی مادران شهدا
  • رونمایی از کتاب در جستجوی آداب آبادانی در یزد
  • چاپ مجموعه‌داستانی درباره شهدای شاه چراغ و اغتشاشات ۱۴۰۱
  • روایتی از معلمی در مناطق محروم؛ از زندگی در کانکس تا حسرت نیاموخته‌ها
  • موفقیت به لطف حجاب و ۳ فرزند
  • روایتی از طلبه جهادگر و مادر ۵ فرزند/ بچه ها برکت آوردند
  • بلیت‌ کنسرت محسن ابراهیم‌زاده را از «سینماتیکت» تهیه کنید